به آرشیو تفریحی جوانان خوش آمدید!
دوستان خوبم حتما نظر بدهید و منو لینک کنید ممنون!

-نگاه نکن به کارم، محتاج روزگارم

 

-به حال آن شخص باید گریست که دخلش بود ۱۸ خرجش ۲۰.

-"گشتم نبود؛ نگرد نیست؛ افسانه بود."

-"دلم تنگ است و تنگی چاه تیزم / به جهندم میروم پیش عزیزم / الهی نازنینم خواب باشد / گل پرپر به بالینش بریزم."

-"به روز تنگدستی آشنا بیگانه می گردد".

- به درویشی قناعت كن كه سلطانی خطر دارد.

-به دریا رفته می داند مصیبت های دریا را.

-دو چیز در دنیا ندارد صدا / ننگ ثروتمند و مرگ فقیر.

-خواهی که جهان در کف تقدیر تو باشد / خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

-به مُد پوشان بگویید آخرین مد کفن است.

- "عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / سرنوشت دگران بر تو نخواهند نوشت."

- سلطان جاده، - عروس کویر- بیمه ابوالفضل - بسیار سفر باید- برچشم بد لعنت- هذا من فضل ربی

-یواش برو که دلم زیر پای توست.

- در چاله چوله های عشقت شافنرم شکست.
- صد سال در بیابان آواره شوی / به از آن است که در خانه محتاج نامردان شوی.
- مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز / جوان به حادثه ای زود پیر می شود گاهی.
- نمی دانم چرا خوبان در جوانی می میرند!
- پشت سوزولیت (ماشین شکل مینی بوس ولی خیلی کوچک) نوشته بود: منم یه روز بزرگ می شم.
- زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت.
- داداش جان به خاطر اشک مادر یواش!
- چرخ قلبم رو با میخ نگاهت پنچر نکن.
- پشت کامیونی نوشته بود: من از عقرب نمی ترسم ولی از سوسک می ترسم/ من از دشمن نمی ترسم ولی از دوست می ترسم.
- پشت یک کامیون شب رو دیدم که نوشته بود: "همه دارند کار و ما هم داریم کار/ این چه کاریست همه خوابند و ما بیدار.
- رادیات قلب من از عشق تو جوش آمدست / گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم.
- این مطلب را یکی از دوستانم روی ماشینش نوشته بود که منظورش پلیس راهنمایی و رانندگی بود و یکبار هم جریمه شد! تا تو نگاه می کنی، کار من آه کردن است / کلاغ در آرد چشم تو این چه نگاه کردن است.
- پشت یک ماشین حمل آشغال نوشته بود: از دست روزگار ناچارم. یکی دیگه هم نوشته بود: یا زهرا یا هیچ کس.
- تو برو من میام.
- شد شد، نشد نشد.
- مدعی خواست از بیخ کند ریشه ما / غافل او بود خدا هست در اندیشه ما.
- احتیاط کن / ازدواج نکن.

- سال ها قبل در مسافرت کامیونی را دیدم که عقب ان نوشته شده بود: بوسه مگر چیست / فشار دولب / این که گنه نیست / چه روز و چه شب.
- پشت یکی از ماشین ها نوشته بود: من از روییدن خار سر دیوار دانستم / که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشستن ها.
- گازش بده نازش نده.
- پشت کامیون: بمیرد آنکه غربت را بنا کرد / مرا از تو، ترا از من جدا کرد.




نوشته شدهچهار شنبه 19 تير 1398برچسب:, توسط الهام یعقوب پور
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.